-
10 آبان 1391
چهارشنبه 10 آبانماه سال 1391 10:17
میقات به روز شد .
-
9 آبان 1391
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 20:51
از مدتی قبل تصمیم گرفتم که پست خاصی برای روز عید سعید غدیر خم برای وبلاگ میقات بنویسم . دعا بفرمایید موفق شوم .
-
6 آبان 1391
شنبه 6 آبانماه سال 1391 22:06
خسته ام از حسادت ها .خیلی زیاد . اونقدر که با هیچ مقیاسی نمی شه اندازه گیری کرد .
-
6 آبان 1391
شنبه 6 آبانماه سال 1391 20:29
" علی کجاست ؟ تو باغچه . چی می چینه ؟ آلوچه . آلوچه ی باغ بالا , جرئت داری ؟ بسم الله. " پ ن : بدین وسیله سوال کنار تصویر شهید تندگویان را پاسخ دادم . پ ن : چند روزی ست دکلمه ی " علی کوچیکه " را گوش می کنم.. با صدای خسرو شکیبایی.. و عجیب به حال شجاعت "علی کوچیکه" غبطه می خورم . پ ن : می...
-
4 آبان 1391
پنجشنبه 4 آبانماه سال 1391 22:16
یا عماد من لا عماد له ...
-
3 آبان 1391
چهارشنبه 3 آبانماه سال 1391 14:49
پ ای ارادت ما لنگ است دستان طلب مان کوتاه و خرمای شیرین وصال .. بر بلندای نخیل انتظار , غماز . حالا فکر کن کسی مثل من نشسته کنار چنین نخلی و با چوب کبریت نردبان می سازد و با هر کبریت نیم نگاهی به بلندای نخلی چنین دارد. دیگری که مثل من نردبان را جسته و نیافته, به جای نشستن و نگاه کردن به نخل..دنبال تیشه می گردد .. نمی...
-
30 مهر 1391
یکشنبه 30 مهرماه سال 1391 17:35
سفر .. به مقصد سر در گمی رسید . واصبر .. و ما صبرک الا بالله و لا تک فی ضیق مما یمکرون . ان الله مع الذین امنوا .. والذین هم محسنون .
-
28 مهر 1391
جمعه 28 مهرماه سال 1391 20:38
تلفنم دوباره " همراه "شد . پ ن : می خواهم مدتی ننویسم میعاد را .مدتی ...
-
25 مهر 1391
سهشنبه 25 مهرماه سال 1391 13:29
" چرا فرهنگ کار جمعی در ایران ضعیف است؟ چرا در روابط اجتماعی، حقوق متقابل رعایت نمی شود؟ چرا در برخی مناطق، طلاق زیاد شده است؟ چرا در فرهنگ رانندگی انضباط لازم رعایت نمی شود؟ الزامات آپارتمان نشینی چیست آیا رعایت می شود؟ الگوی تفریح سالم کدام است؟ آیا در معاشرتهای روزانه، همیشه به هم راست می گوییم؟ دروغ چقدر در...
-
24 مهر 1391
دوشنبه 24 مهرماه سال 1391 20:50
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب جمله می داند خدای حال گردان غم مخور پ ن : یا جواد الائمه ادرکنی پ ن : ما را تحریم کنید . ملت بیدارتر می شود . پ ن : زمان انتخابات 88 برایم طنزی در رفتار بعضی سیاسیون وجو د داشت که می گفتند : "ما شکنجه می شویم و به فلان آدم رای می دهیم . " برایم خنده دار بود که چطور ممکن است...
-
23 مهر 1391
یکشنبه 23 مهرماه سال 1391 21:11
از آنجا " المال یشبه بصاحبها " بعد از چند شب بد خوابی و کم خوابی و بی خوابی که اینجانب متحمل شدم .. موبایلم ترکید ! و تا اطلاع ثانوی پیام های دوستان قابل رویت نیست . از کلیه دوستانی که پاسخی از اینجانب دریافت نکرده اند عذر خواهی می کنم . باور بفرمایید بنده به جای اس ام اس نوشتن فوت نمی کردم و سوت نمی زدم .....
-
21 مهر 1391
جمعه 21 مهرماه سال 1391 23:37
این هفته که نمی توانستم بروم کهف رو کردم به آن بالا ... طرف کوه ها ... گفتم می شود برادری بفرمایید بیایید دیدن من ؟ می دانم که از سر بی ادبی می گویم ... می دانم که خیلی حقیرتر از آنم که درخواستی داشته باشم از حضورتان .. همه ی این ها را می دانم ولی کمی گوشه دلم به خودم حق می دهم به خاطر همان صبح برفی ... همان اولین صبح...
-
21 مهر 1391
جمعه 21 مهرماه سال 1391 13:34
عشق من پاییز آمد مثل پار باز هم ما بازماندیم از بهار ... Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA هجرت بندگان خوب خدا راه نشانم می دهد . از رویش بنویس میعاد خانم .. حداقل شبی یکبار بنویس ! " گاهی باید بنشینی جلوی عزیزت. درشت بشنوی، قرمز شوی، ولی فقط سکوت کنی . محکم محکم جلو دهنت را بگیری و فقط گوش دهی . تازه نه...
-
19 مهر 1391
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 21:46
الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور ... یا عدتی عند شدتی و یا صاحبی عند غربتی
-
17 مهر 1391
سهشنبه 18 مهرماه سال 1391 23:20
هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست ! " هر آن بخرَد که عیب خویش را نتواند دانست و در غلط است , واجب چنان کند که دوستی را از جمله ی دوستان برگزیندخردمندتر و ناصح تر و راجح تر و تفحص احوال و عادات و اخلاق خویش را بدو مفوض کند تا نیکو و زشت او بی محابا با او بازنماید . ... پس اگر مرد از قوت عزم خویش مساعدتی تمام نیابد...
-
۱۵ مهرماه 1391
شنبه 15 مهرماه سال 1391 00:23
اوصیکم بتقوی الله عباد الله و نظم امرکم .. و نظم امرکم .. و نظم امرکم .. از تقوا که ندارم .. از نظم که ندارم .. از ریسمان محکمت که به آن چنگ نمی زنم .. از رشته ی محبتی که بر گردنم افکنده ای تا به هر جا که می خواهی بری و من پاره کرده ام آن را .. پیر شدم از دست خودم.. به یک جرعه جوانم کن که پیرم !! " رشته ی تسبیح...
-
۱۲ مهر 1391
چهارشنبه 12 مهرماه سال 1391 20:36
هرکس به تماشایی رفته ست به صحرایی صبح رفته بودم حرم . به قصد زیارت قبور علما وارد صحن مسجد اعظم شدم. صدای حضرت آقای مکارم از شبستان مسجد به گوشم خورد. درس خارج می گفتند . دلم رفت ... دویدم پشت دیوار ایستادم که آقا را از پنجره های مشبک ببینم.. به چشم هایم می گفتم خیلی نگاه کنید . نگاه به صورت عالم عبادت است . صحنه های...
-
10 مهر 1391
دوشنبه 10 مهرماه سال 1391 10:31
ا ارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار ؟! سومین روز است که بدون لپ تاپ خودم تهرانم . با هر سیستم دیگری کار می کنم احساس کسی را دارم که با غریبه ی ناشناخته ای برای اولین بار دست می دهد . نبودن یک شئ چنین غلیظ در کامم تلخ می شود . حال .. صنما بگذر از ما که تو حی و حاضری و به خدایان خرد و حقیر دل می بازم تو شاهد و...
-
۶ مهر 1391
جمعه 7 مهرماه سال 1391 00:29
کشته ی غمزه ی خود را به زیارت دریاب ... بر سر کشته ی خویش آی و ز خا کش برگیر پ ن : از مصرع ها که به هم وصل می کنیم ..
-
۳ مهر ۱۳۹۱
دوشنبه 3 مهرماه سال 1391 00:26
چه خوب نوشته است. " ... تاریخ گذشته مان پر بود از جنگ های مفتضحانه، شکست های پیاپی، بخشیدن پیاپی خاک ایران، کم کردن و کم کردن مساحت مرز پرگهری که اکنون نقش گربه اش به ما رسیده بود. انتخاب با ما بود، می توانستیم آن را پاس بداریم یا اینکه بپذیریم برای دیدن دریاچه زیوار و آسیاب آبی دزفول و زیگوارت ، مهری در...
-
۳۱ شهریور ۱۳۹۱
جمعه 31 شهریورماه سال 1391 13:50
خانوم جان .. لیلا های شما هم اسیر خانه ی عبدالسلام بودند ؟! لیلا که اسیر باشد - فرقی نمی کند زندان بغداد یا تخت ولایت عهدی طوس - مجنون آواره بیابان ها می شود .. رنجور می شود ..صدمه می بیند ! پ ن : دیدی ..؟! هنوز بعضی نمی دانند لیلی زن بود یا مرد .
-
۲۶ شهریور ۱۳۹۱
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 23:23
ناراحتم . انکار هم چیزی را حل نمی کند .
-
۲۶ شهریور ۱۳۹۱
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 19:32
در یک حرکت یک ضرب دو تا پست زدم برای میقات
-
۱۵ شهریور 1391
چهارشنبه 15 شهریورماه سال 1391 18:39
یکی از حرف هایی که نظامی در لیلی و مجنون ننوشت این بود که : " کوی لیلی همان خانه ی عبدالسلام بود " . نه اینکه یادش رفته بود ..نه ! نا نوشتنی بودند بعضی حرف ها! قدیمی تر ها که خودشان مجنون را دیده بودند و می دانستند کجا رفت و آمد داشت. متاخران هم اگر مجنون می شدند ,می دانستند .. و اگر مجنون نمی شدند که گوش...
-
۱۰ شهریور 1391
جمعه 10 شهریورماه سال 1391 07:14
رود جاری شد به دریا ..کوه با اندوه گفت : " می روی .. اما بدان دریا ز ما پایین تر است " پ ن : حس غریبی دارد دل بستن کوه به رود. یکی رفتن در ذاتش رقم خورده .. دیگری تقدیرش در ماندن است . نه رود می تواند از رفتن بایستد, نه کوه می تواند همراه شود ..حتی اگر بخواهند ! و یک مناعت طبع لطیفی در بدرقه ی بی بازگشت رود...
-
10 شهریور 1391
جمعه 10 شهریورماه سال 1391 07:10
این پنجره اگر چه روزنه ای کوچک بود اما به بلندای گنبدی بر شده بود .. تپید و ارتعاش تپیدنش را تمام سایه های مقیم شبستان مسجد دیدند ! تپید و تپش این پنجره را تنها خورشید بود که ندانست . به فریاد رس ای حضرت شمس الشموس .
-
۹ شهریور ۱۳۹۱
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1391 21:30
" اولین سوالی که بعد از مردن از ما می کنند این است که در زمینه ی همبستگی اسلامی چه کردید ؟ چه مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به فلسطینی ها بدهیم ؟ مردم بیدار ,آن مردمی هستند که فرصت شناس , درد شناس و حقایق شناس باشند . " حماسه ی حسینی ,جلد یک / صفحه ی 275 این را نوشتم برای آنها که شروع...
-
۵ شهریور ۱۳۹۱
یکشنبه 5 شهریورماه سال 1391 08:07
پروانه ی مراد رسید ای محب ... خموش !
-
۴ شهریور 1391
شنبه 4 شهریورماه سال 1391 15:26
امروز رفته بودم دانشگاه قم برای دریافت نمره های یک ترم مهمانی ام؛ پاییز و زمستان ۸۹ .. اونقدر خاطرات بد داشتم از این دانشگاه که اگر فاطمه همراهم نبود از رفتن صرف نظر می کردم . خاطرات دیدن آدم هایی که وارد قم شده بودند و راه ترقی را در هر چه بیشتر آب کشیدن جانماز یافته بودند و چقدر این رفتار را دقیق انجام می دادند . و...
-
۲ شهریور ۱۳۹۱
پنجشنبه 2 شهریورماه سال 1391 10:01
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت . باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود . .. .