-
22 آذر 1391
چهارشنبه 22 آذرماه سال 1391 09:52
ای در دل مشتاقان از عشق تو بستان ها ... " ... امروز استکبار جهانى با ابزار پول و سلاح و علم دارد بر دنیا فرمانروائى میکند؛ اما در خلأ فکر قرار دارد، در خلأ اندیشهى راهنما قرار داد. امروز استکبار جهانى این مشکل بزرگ را دارد؛ فکرى ندارد که به بشریت ارائه دهد؛ هیچ ایدهاى ندارد براى ارائه کردن و راه نشان دادن به...
-
19 آذر 1391
سهشنبه 21 آذرماه سال 1391 23:43
الان من یه آدمی هستم که غرق در جکسون , شیرجه می زنم در اعماق بازار ! خدا عاقبتم را ختم به خیر بگرداند .
-
18 آذر 1391
شنبه 18 آذرماه سال 1391 20:34
الآن من یه آدمی هستم که به جای چرخیدن توی بازار دارم با جکسون سر و کله می زنم . تا باد چنین بادا ...!
-
۱۵ آذر ۱۳۹۱
چهارشنبه 15 آذرماه سال 1391 13:57
با هر چه رود نام تو را می توان سرود ... من از عهد آدم تو را دوست دارم. از آغاز عالم تو را دوست دارم. چه شبها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نمنم.. تو را دوست دارم. نه خطی، نه خالی, نه خواب و خیالی من ای حس مبهم تو را دوست دارم. سلامی صمیمیتر از غم ندیدم. به اندازهی غم تو را دوست دارم. بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم...
-
11 آذر 1391
شنبه 11 آذرماه سال 1391 13:37
شوخی نیست لیبرالیسم فرهنگی ... حقیقت است ! دو سال پیش آه جانکاهی از نهاد برآوردم که منزل علامه طباطبایی که آجر آجر دیوارهای حیاطش بیست سال ,شاهد نگارش المیزان بوده است ,در حال ویرانی و از دست رفتن است و منزل یکی از بازیگران عرصه سینما و تلویزیون که شکرا لله هنوز در حال حیات هستند , موزه می شود . حالا,امروز هم اضافه...
-
8 آذر 1391
چهارشنبه 8 آذرماه سال 1391 12:13
دچار باید بود ... " ... و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بی کران باشد . دچار یعنی عاشق . " سهراب
-
7 آذر 1391
سهشنبه 7 آذرماه سال 1391 11:01
امسال محرم قم نبودم.جالب بود برایم .تمامی روضه هایی که شنیدم , از وعظ و خطابه گرفته تا عزاداری و شور .. دریغ از گوشه ی چشمی که به غزه داشته باشند , حتی وقت دعای اختتام مجلس.یکی نبود تکرار کند که "ما یک ملت گریه ی سیاسی هستیم " و حتی اگر در لفظ محلی از اعراب نداشت و شوق مخاطب پایین بود , لااقل در معنا بگوید...
-
۶ آذر 1391
دوشنبه 6 آذرماه سال 1391 09:32
عاشورا که تمام می شود ,بر می گردیم به جهانی که حسین علیه السلام را در خود ندارد . چه زیبا بود دنیا .. اگر زیستن را از تو آموخته بودیم .. و حتى " چرا مرگ ؟ " را نیز . زیستن پدرى چنان شفیق که در گرماگرم کارزار فراموش نکرد طفلی در خیمه تشنه ست. زیستنى از نخلستان هاى مدینه تا میدان مجاهدت فى سبیل الله ....
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1391 00:00
از پست روز دوشنبه ام خجالت می کشم . از اینکه نوشتم چه روزی بود یکشنبه . والله خجالت می کشم. امروز رفتم دنبال کتاب مریم ..قرار بود زودتر بدستم برسد . می خواستم درباره اش یک پست ویژه بنویسم در میقات. می خواستم بنویسم کتابی با این خصوصیات, از یک نگرانی , از یک احساس وظیفه ی فردی شروع شد .بنویسم که این حرکت ها تنها از...
-
30 آبان 1391
سهشنبه 30 آبانماه سال 1391 11:34
[ماه منیر در حال نگاه کردن آلبوم عکس های قدیمی می گوید] " مردان زندگی من همگی بزرگوار بوده اند ! " " مادر " , علی حاتمی ... تا باد .. چنین بادا ! پ ن : این چند روز که عموجون قبل از ساعت 5 صبح می رفتند سرچشمه برای زیارت عاشورا , بیدار می شدم و عجیب دلم می خواست مجلس زنانه ای هم برقرار می بود . بعد...
-
29 آبان 1391
دوشنبه 29 آبانماه سال 1391 10:24
" و ما ادریک ما دیروز ! ... " لا یوم کیومک یا اباعبدلله .
-
27 آبان 1391
شنبه 27 آبانماه سال 1391 20:07
جهت مثبت و منفی این فلش ها را که دنبال می کنم می بینم تردید خفه کننده ی این روزهایم پر بیراه نیست . نقطه ایست برای نگران شدن .. برای تامل .
-
27 آبان 1391
شنبه 27 آبانماه سال 1391 17:52
و هذا حالی لایخفی علیک منک الهی اغننی بتدبیرک عن تدبیری و باختیارک عن اختیاری و اوقفنی علی مراکز اضطراری ... بک انتصر فانتصرنی و علیک اتوکل فلاتکلنی .
-
26 آبان 1391
جمعه 26 آبانماه سال 1391 15:50
بالله که شهر بی تو مرا حبس می شود ... آسمان امروز گواه دل من بود . با آمدنت تابید و با رفتنت بارید . نگران نباش عزیزم .. حالا هم رو به راهم . رو به راهی که تو از آن رفتی . پ ن : بابای خوبی بود ! او که عصر روز دهم رفت و دیگر برنگشت . لا یوم کیومک یا اباعبدلله
-
26 آبان 1391
جمعه 26 آبانماه سال 1391 03:04
بیاید ای غزل خوانان بهار است ! حسین گل اسیر شمر خار است ... پ ن : افوض امری الی الله ...
-
24 دی 1392
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 20:47
ترافیک امیر آباد حالم را گرفته بود . عزیزی از دوستانم - به عنوان مثال روزگاران - تماس گرفته بود احوالم را می پرسید و می گفت : صدات جدی شده . معلومه ذهنت شدید مشغوله . همان روز این پاراگراف را نوشتم . همان 22 آبان 1391 " راستش را بخواهی این روزها کند شده ام . ذهنم تیزی سابق را ندارد. حرارت و بزله گویی ام رنگ پریده...
-
24 آبان 1391
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 16:51
" فمن یعمل من الصالحات و هو مؤمن ... فلا کفران لسعیه و انا له کاتبون. " هر عمل صالحی .. هر چقدر بزرگ .. برای پذریرفته شدن, به ایمان عامل بستگی دارد . باید حسن فاعلی داشته باشد !
-
24 آبان 1391
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 00:06
أین السبب المتصل بین الارض والسماء...
-
23 آبان 1391
سهشنبه 23 آبانماه سال 1391 00:09
از طلا بودن پشیمان گشته ایم مرحمت فرموده ما را مس کنید ! فعلا که خدا با ماست .. از دعای شما .
-
22 آبان 1391
دوشنبه 22 آبانماه سال 1391 15:33
" برای من ای مهربان , چراغ نه , چای نه , پاستای آلفردو بیاور ! " پ ن : فقط برای روزگاران .
-
۲۱آبان 1391
یکشنبه 21 آبانماه سال 1391 21:22
سحر م ... دولت بیدار به بالین آمد ! زمانی غم لشگر انگیخته بود . همانطوری که خواجه توصیفش را گفته دستانش رنگین بود از خون ما نه حالی برای من باقی بود .. نه ساقی .. که بخواهیم بنیادش را هم براندازیم ! با یک گلایه ی مگویِ زیر لب , رسیدم به " و جاهدوا فی الله حق جهاده " خاطراتم آرام و آهسته جان گرفت.. " و...
-
20 آبان 1391
شنبه 20 آبانماه سال 1391 23:33
مپرس حال مرا .. روزگار یارم نیست ! من : دانشجوی کارشناسی ارشد ترم آخر پایان نامه معطل ! پ ن : از کلیه ی همسایگان وابستگان پدری و مادری ایضاً سببی و نسبی و تمام کسانی که از راه های دور و نزدیک .. داخل و خارج با فرستادن میل و مقاله و پیامک های تقویتی یاری گر "من" _ دانشجوی کارشناسی ارشد .. ترم آخر .. . پایان...
-
19 آبان 1391
جمعه 19 آبانماه سال 1391 15:14
" چرا ما نمی توانیم در صلح, اهل جهاد باشیم... ؟ " روزگاران الف) چون "جهاد " را ندانسته ایم . ب) چون سپاه تا دندان مسلح "دشمن " را نمی بینیم , دچار صلح انگاری شده ایم . ج) چون نمی توانیم . د چون " ما " نیستیم . پ ن : یک خبری از کعبه می رسد تا تو می رسی .. تا من تمام می شوم .
-
19 آبان 1391
جمعه 19 آبانماه سال 1391 11:26
و فی ایام دهرکم نفحاتُ ... " لاَ یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ اَلْقَلِیلَ وَ لاَ یَسْتَکْثِرُونَ اَلْکَثِیرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی...
-
18 آبان 1391
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 20:55
-
17 آبان 1391
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 11:14
" و هیچ نبشته نیست که آن به یکبار خواندن نیارزد ! " تاریخ بیهقی, مجلد شش .. . پ ن : نبشته ؛ فکر , گفتمان , آدم !
-
15 آبان 1391
دوشنبه 15 آبانماه سال 1391 16:07
جلو دانشکده دندانپزشکی بنر زده اند : " سبک زندگی ... سخنران : دکتر رحیم پور ازغدی " پی نوشت متفرقه : 1- امروز چند بار برای استاد محترم برنامه ی فشرده ی سال قبل را مرور کردم. نمی خواستم کم کاری های سایر اعضای گروه را بشمارم , اما همین که صورت کارهای انجام شده را گفتم , خود بیانگر واقعیت بود و جالب اینجا که...
-
14 آبان 1391
یکشنبه 14 آبانماه سال 1391 11:04
یا دلیل من لا دلیل له ... دلیل روی تو هم روی توست سعدی را چراغ را نتوان دید .. جز به نور چراغ !
-
13 آبان 1391
شنبه 13 آبانماه سال 1391 22:12
پرده اول : صد وبیست و چهار هزار نفر همراه رسول الله .. پیاده و سواره به حج آمده اند تا همراه باشند با آخرین حج آخرین رسول ! - یکبار فکر کن به اینکه عددی مثل بیست و دو هزار این میان وجود دارد تا ببینی جمعیت چقدر عظیم بوده - به غدیر که می رسند , جبرئیل نازل می شود : " بلغ ما انزل الیک من ربک " . رسول الله می...
-
۱۲ آبان ۱۳۹۱
جمعه 12 آبانماه سال 1391 22:29
سرما خوردن و استراحت مجبوری باعث شد امروز به خیلی مسائل فکر کنم . من جمله به برنامه ی کهف ... به نظرم در هر ماه یک هفته را بگذاریم برای ۴۰ حدیث ( مثلا هفته ی اول ) یک هفته سیره ی شهدا (مثلا هفته ی دوم ) یک هفته مباحثه ی کتاب های شهید مطهری (مثلا هفته ی سوم) یک هفته مناست های ماه (متغیر) (مثلا هفته ی چهارم ) برنامه را...