میعاد

ان الله لا یخلف المیعاد

میعاد

ان الله لا یخلف المیعاد

13 آبان 1391

پرده اول :

صد وبیست و چهار هزار نفر همراه رسول الله ..

پیاده و سواره به حج آمده اند تا همراه باشند با آخرین حج آخرین رسول !

- یکبار فکر کن به اینکه عددی مثل بیست و دو هزار این میان وجود دارد تا ببینی جمعیت چقدر عظیم بوده -

به غدیر که می رسند , جبرئیل نازل می شود : " بلغ ما انزل الیک من ربک " .

رسول الله می فرماید : کاروان ها بایستند . همین جا .. در غدیر !

سه روز طول می کشد تا آنها که پیشتر رفته اند بازگردند و آنها که عقب مانده اند, برسند .

سه روز  جمعیت زیر آفتاب سوزان شبه جزیره مانده ..

برای اینکه امین وحی فرموده :  " بلغ ما انزل الیک  من ربک"


پرده ی دوم :

جهاز اشتران را روی هم می نهند. رسول الله بر فراز می رود.

رویشان را به چهار سوی جمعیت می گردانند

و از آن دورترین افراد می پرسند : "صدای مرا می شنوید ؟! "

پس می فرماید : 

" یا معاشر الناس

هان ای گروه مردمان

إنه آخر مقامی فی هدا المشهد

 این آخرین بار است که در اجتماعتان ایستاده ام.

فاسمعوا

پس بشنوید سخنم را

وَ أَطیعوا

 و اطاعت کنید 

وانقادوا لامر الله ربکم ... " *

و فروتنی کنید برابر فرمان پروردگارتان !

پس ابلاغ فرمود آن پاره از وحی را که اگر ابلاغ نمی فرمود, تمامی رسالتشان ناتمام می ماند.. رسالتی که سختی روزها و شب های شعب را به همراه داشت.

دردناکی شهادت حمزه را در احد.

به خاطر ادای این رسالت, کودکان طائف پیشانی اش را با سنگ آزرده بودند در حالی که هیچ یاوری در برابرشان نداشت.همه ناتمام می ماند اگر این آخرین وحی را  به مردمان نمی رساند !


پرده ی سوم :

سیاهی شب .. چادر خاک آلوده ی مادرم را از سیاهی چشم نامردمان پوشانده  .

دست گرفته به پهلویش و یکی یکی .. خانه ی مهاجر و انصار را دق الباب می کند .

می پرسند : "که هستی ؟ چه می خواهی ؟ "

پاسخ می دهد :

" انا فاطمه .. بنت رسول الله

من هستم . دختر پیامبرتان !

جئتک مثتغیثه ...

استغاثه کنان آمده ام نزد شما

فریادرسی می جویم که آمده ام . "

یا غیاث المستغیثین ..

گفتند : " ما در غدیر خیلی دور بودیم از پدرت .

نشنیدیم صدایش را که در مورد شوهرت چه گفت"


پ ن :

* خطبه ی غدیر .

غدیر عیدیست که میان چهره های نازنین و دوست داشتنی,دلت کنج خلوتی می جوید برای اشک ریختن ..