دیروز به دکتر گفتم نمی دونم چی شده . فقط خیلی وقته که آدم قبلی نیستم .
مثل جوابی بود که جلوی علامت سوال های بعضی از دیگران می نویسم. بعضی که انگار پاک کن بزرگی را که توی دستم گرفته ام نمی بینند و علامت سوال بزرگ شان را می کوبند توی صورتم . دیروز انگار تنها فردی که آدم قبلی را یادش می آمد, دکتر بود و علی . انگار تنها کسی که با آدم جدید مشکلی ندارد , خودم بودم . حالا ... بعد از مدت ها تلاش آموخته ام با علامت های سوال چه کار کنم . به قول زینب دنده ام را برای اتوبان همت تنظیم کرده ام. به سرعت دیگران را با تعجب هایشان جا می گذارم . بی خیالی طی می کنم و زیر لب می خوانم : " بهار می گذرد دادگسترا دریاب ! ". باور کرده ام که مسافرم و مقصد ...
علامت سوال ها را می گفتم . بعضی شان آنقدر کم ارتفاع هستند که اگر دستور کیک و سبزی پاک کردن بلد باشی , رد می شوند. بعضی را ولی نمی شود جا گذاشت .حتی اگر گاهی هیچ کلمه ای برای پرسیدن نداشته باشند, یک علامت سوال دارند در نگاه شان . نگاهی که گریزی از آن نداری . مثل نگاهی که هر وقت بخواهی پشت سرت را از توی آینه ببینی, نگاهت می کند . برای این ها یک نیم کلاچ کافیست . کمی صبر می کنی تاخوب تماشایت کنند و لبخندی بزنند . بعضی دیگر اصلا خود آینه اند . صعب ُ مصتصعب !! چاره ای نداری جز اینکه خودت را در آن ها نگاه کنی .
دیروز بعد از همه ی این علامت سوالها که هر کدام را با مهارتی رد کرده ام , یک نفر نقطه گذاشت و گفت برو سر خط .
ولی من توی دستم فقط پاک کن داشتم . تمام روزها را پاک کرده بودم . حتی روز تولدم را .
کاش هنوز کاغذ اختراع نشده بود . میشد با میخ هم نوشت . باور کن نوشتن با میخ راحت تر است . اگر عرق از سر و رویت بچکد , دیگر علامت سوال ندارد .
حقیقت این است که دیگر از علامت سوال ها نمی ترسم .می بینم که چقدر حقیرند و چقدر محتاج . محتاجند که کسی باشد که به او مباهات کنند یا اتکا .
ضرباهنگ تلخی دارد زمان و بعضی نگاه ها گویی می خواهند تلخی شان را طغیان کنند .من اما آرامم . رویاهای شیرین می بینم و دردهای سخت را به بطالت می گذرانم و دنده اتومات رانندگی می کنم چون ضامن گذشته و آینده دیگریست .
سلام
رفتم توی صفحه وبلاگم
توی حبرنامه دیدم کلی مطلب گذاشتید
یادش بخیر اون روزا که یه روز در میون همه جا را سر میزدم :-دی
ما که سطحمون به مطلب شیک شما قد نمیده بانو
صرفا با یه جاهاییش همزادپنداری کردم و بقیه را با لبخند عبور کردم..
عمر به سرعت در حال گذره
انشاالله لحظاتتون پربرکت.