حسینی
پنجشنبه 2 شهریورماه سال 1391 ساعت 03:41 ب.ظ
وقتی در جواب دعوتنامه کهف پیام می آید که باز بی توفیقیم.... وقتی میزبان شهدا باشند جوابی نمیتوان داد جز آنکه انشاالله توفیقتان روزافزون... ولی کیست که بداند تا لب چشمه تشنه رفتن چ حالی دارد.... که تازه بعد از اینکه بزرگواری از خالی بودن زمین بدون شهدا مینویسد.... از اینکه مینشته تا شهید موعظه اش کند... تازه او میشود و خیال غفلت هایش که آنقدر دور است تا بیاید خودش را از دنیا جمع کند و ... بحث ها عوض شده و نوای عهد... و باز جامیماند و باز جا می ماند و باز...
وقتی در جواب دعوتنامه کهف پیام می آید که باز بی توفیقیم....
وقتی میزبان شهدا باشند جوابی نمیتوان داد جز آنکه انشاالله توفیقتان روزافزون...
ولی کیست که بداند تا لب چشمه تشنه رفتن چ حالی دارد....
که تازه بعد از اینکه بزرگواری از خالی بودن زمین بدون شهدا مینویسد....
از اینکه مینشته تا شهید موعظه اش کند...
تازه او میشود و خیال غفلت هایش
که آنقدر دور است تا بیاید خودش را از دنیا جمع کند و ... بحث ها عوض شده و نوای عهد... و باز جامیماند و باز جا می ماند و باز...
جایتان خالی.
این ها همه حدیث نفس است ..
خدا ببخشد به ناتوانی و نا پختگی ام .
دوست ... عشق ... یار ...
کجایی؟؟؟؟؟؟ کجایی؟؟؟؟؟؟
خانه ی دوست کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ می دانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟