عشق من پاییز آمد مثل پار
باز هم ما بازماندیم از بهار ...
هجرت بندگان خوب خدا راه نشانم می دهد .
از رویش بنویس میعاد خانم .. حداقل شبی یکبار بنویس !
" گاهی باید بنشینی جلوی عزیزت. درشت بشنوی، قرمز شوی، ولی فقط سکوت کنی.
محکم محکم جلو دهنت را بگیری و فقط گوش دهی.
تازه نه که فقط گوش دهی، طوری بشنوی که حقش را بپذیری
و برای شبهه ناکش آرام آرام دلیل بیاوری،
تا روشن شود حق با کیست.
این طور وقت ها باید توی دلت به خدا التماس کنی که خطا نکنی،
یک جا پا روی خط قرمز ها نگذاری
... انتظار تغییر در طرف مقابل را نداشته باشی،
روی او سرمایه گذاری نکنی.
همه تلاش و سرمایه را از خودت به میدان بیاوری.
...
و بعد از این معرکه اگر ذره ای منصف باشی،
چه عمیق و لطیف احساس میکنی که زندگی اصلاً همین بوده... "
پ ن : شکر خدا که خواندن این سطرها روزیم شد ..
پاییز فصل غم و اندوه هستش
امیدوارم این فصل خزان زود تمام بشه