میعاد

ان الله لا یخلف المیعاد

میعاد

ان الله لا یخلف المیعاد

۱۰ رمضان الکریم 1433

ماهیان ندیده غیر از آب  

پرس پرسان همی که  

" آب کجاست ؟ " 

 

- دو روز است این چمدان های کنار هال, حال برای من نگذاشته اند . 

 اللهم نجِّنا من کل چمدان . 

- در حضرت کریم , تمنا ... ؟!  

چه واجب است! .. چه لازم است ؟!  چه عجیب است . ضروریست .  

- دلم مسجد می خواهد . هیچ زیارتگاه دیگری انگار مسجد نمی شود .

۹ رمضان الکریم ۱۴۳۳

در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست  

این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع !

9 رمضان الکریم 1433

پیش از ماه مبارک یک صبحی که شب قبلش را خییییلی بد خوابیده بودم  و اصلا حال خوشی نداشتم بالاجبار راهی تهران شدم . 

 در اتوبوس کنار دست خانمی نشستم که چهره ای بسیار آشنا داشت و خودش باب گفتگو را گشود و پرسید چهره ی شما برای من خیلی آشناست !! همین نقطه ی اشتراک ما شد و شاید تا امروز هم تنها همین نقطه ی اشتراک را داشته باشیم  : "حافظه ی بلند مدت " مان . 

کمی که زمان را جستجو کردیم معلوم شد شاید یک سال را در یک مدرسه با هم گذرانده ایم . 

این خانم عزیز که - شرم می کنم ایشان را تنها  "دوست" خود بخوانم - دو سال به لحاظ سنی از من کوچکتر بود اما بسا نکته های ارزنده که در همین نشست دو ساعته از ایشان آموختم و جا دارد استاد خطاب شان کنم .. و این خطاب نه از سر شکست نفسی ست نه از سر مبالغه در احترام .. بلکه ناشی از خضوعیست که به واسطه ی روح بلند ایشان در قلبم احساس کردم . 

استاد عزیزم "زهرا" خانم که بعد تر دانستم حافظ کل قرآن کریم هستند و آراسته به اخلاقی بودند که اگر ننویسم "اخلاق قرآنی" توصیف دیگری برای آن ندارم . 

 

از گفته ها و شنیده ها و دیده ها که بگذرم روش حفظ خودشان را به من یاد دادند که می خواهم اینجا بنویسم . دو اصل مهم در روش حفظ ایشون وجود داشت.

 

 1- هر آیه یا هر قسمت  را که قاری بین دو وقف تلاوت می کند, سه بار با نوار گوش کنید . به همان روش مرسوم بار اول گوش کردن, بار دوم زمزمه کردن همراه قاری و بار سوم خواندن همراه قاری .بعد نوار را متوقف کنید و قرآن را ببندید .یک تسبیح در دست بگیرید و همین قسمت را آنقدر برای خودتان تکرار کنید تا کاملا به حافظه سپرده شود و با هر بار تکرار یک دانه ی تسبیح بشمارید . زهرا خانم می گفتند که بعضی از دوستان ایشون هر آیه یا قسمت را یک دور تسبیح تکرار می کردند .بعضی هم سی و سه بار ...بستگی به حافظه دارد .

سپس به سراغ آیه ی بعدی یا قسمتی که تا وقف بعدی تکرار می شود می رویم  و به همین ترتیب آن را به حافظه می سپاریم . 

حالا قبل از اینکه سراغ قسمت سوم برویم این دو آیه را مجددا با همان روش استفاده از تسبیح  پشت سر هم تکرار می کنیم . 

و همین طور تا پایان صفحه .  

2- هر وعده ی حفظ ده درس گذشته را مرور می کنیم . 

 

 

روش ایشون برای حافظه ی من جواب داد . 

و امید به زندگی مان را افزود :)) 

 

پ ن : خانم دکتر یونس بسیار مشتاق دیدارتون هستم . 

 

پ ن : نشد این پست را برای میقات بنویسم .

۴ رمضان الکریم ۱۴۳۳

بعضی حرف ها .. جمله ها .. به تیزی تبر می ماند .. دو شقه می کند روح را .  

یک سال گذشت از آن شبی که از حرم حضرت رضا بر گشته بودم و بابا قبل از گفتن خبر شهادت شهید عزیز ما پرسیدند : " وصیت نامه نوشته ای ؟ " و اگر چه یکی نوشته بودم و ناخودآگاه به طنز کشیده بود .. ناباوری مرگ در نظرم..معلومم شد . 

 حالا .. گاهی که می خواهم خودم را محک بزنم نگاه می کنم تا بببینم اگر این روز آخرین روز زندگی ام بود , همین طور آن را سپری می کردم یا نه .. و هر بار سر افکنده تر از قبل . 

  گاهی به عینه می بینم که اگر نزدیکی مرگ را باور داشتم بسیاری غم ها آنقدر اصیل نبودند که دامن روح را تر کنند و چه بسا شادی های به ظاهر کوچک .. که در نگاه عقلم قد می کشیدند و می بالیدند و فی الجمله اعتباری باقی نمی ماند برای غم و شادی جهان .. 

 و اینجاست که برای خودم می خوانم " افسوس ... که بی فایده فرسوده شدی ! "  

 

خدا رحمت کند خاله جون را . این عجین بودن مرگ و زندگی .. نزدیکی دنیا و آخرت .. عبور از هر غم به سمت شادی را ..  می شد در وجودش دید .  

   

 

عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق  

گوشه گیران را ز آسایش طمع باید برید ...

  

حبذا نوم الاکیاس و افطارهم ..

۳رمضان الکریم ۱۴۳۳

 حبل الله المتین ..  

 

انگار میان دستهایت ایستاده ام  

و سایه ی دلپذیر خداوندگاریت بر سرم  

به ریسمان محکم ربوبیتت دست می یازم  

و امیدی جز به دست های تو ندارم  .. رای آنچه تو اندیشی .. حکم آنچه تو فرمایی

پس برای من نصیبی قرارده از تمامی  آن خیرها که در این روز بر بندگانت نازل کرده ای  ! 

 

پ ن : یار مفروش به دنیا  

         که بسی سود نکرد 

         آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود !