زیرشمشیر غمش رقص کنان باید رفت ...
" امام علیه السلام در طول سفر کربلا خدا را تنها تکیه گاه خودش می داند و همواره این مطلب توحیدی را اعلام میکند.در دومین سخنرانی خود در روز عاشورا، پس از آن که هر دو سپاه آماده نبرد شدند، خطاب به سربازان عمرسعد فرمود:
«…إسمعوا قولى ولا تعجلوا… «فأجمعوا أمرکم وشرکائکم ثمّ لایکن أمرکم علیکم غُمّة ثمّ اقضوا إلیّ ولا تنظرون»؛ «إنّ ولیّی الله الذی نزل الکتاب و هو یتولّی الصالحین»» *
دست در دست همفکرانتان دهید و با دوستانتان همداستان شوید تا کارها بر شما اشتباه نشود و آن گاه تصمیم نهایی خود را دربارهٴ من بگیرید و به من مهلت ندهید که سرپرست من خدایی است که قرآن را فرستاده و دوستدار و سرپرست صالحان است.
و پس از نفرینی که دربارهٴ ناکثان عهدشکن کرد به خداوند عرضه داشت:
«أنت ربّنا علیک توکّلنا وإلیک أنبنا وإلیک المصیر» **
؛ خدایا! تو پروردگار ما هستی، بر تو توکّل می کنیم و صیرورت ما به سوی توست.
و در همان روز عاشورا دستش را به سوی آسمان بلند کرد و عرضه داشت:
«أللّهمّ أنت ثقتى فى کلّ کرب» ***
خدایا در هر مصیبتی تکیه گاه من تو هستی. "
مفسر قرآن.
* مقتل مقرم، ص ۲۲۷٫ برگرفته از آیهٴ ۱۹۶ اعراف و آیهٴ ۷۱ یونس
** مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۸٫
*** بحار، ج ۴۵، ص
از فراسوی ازل تا ابد ای حلق بریده
می رود دایره در دایره پژواک صدایت
"عزاداری و بیان فضائل اهل بیت، نمونهای از یاد نیکی ست
که خدا به پیغمبرش میفرماید :
و رفعنا لک ذکرک.
توجه دلها به اهل بیت، نمونهای از دعای ابراهیم است
که از خدا خواست تا دلهای مردم را به سوی خاندانش سوق دهد.
فاجعل افئدة من الناس تهوی الیهم .
عشق به اهل بیت مصداق روشن وعدهای است
که خداوند به مؤمنین داده که
سیجعل لهم الرحمن ودّا ... " *
*معلم قرآن
مبادا نینوا در ما بمیرد ...
فلئن اخرتنی الدهور
و عافنی عن نصرک الدهور
و لم اکن لمن حاربک محاربا
و لمن نصب لک العداوه مناصبا
فلاندبنک صباحا و مساء
ولابکین لک بدل الدموع دما
اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت..
ومُقدَّرات الهى مرا ازیارىِ تو بازداشت..
ونبودم تابا آنها که باتو جنگیدند بجنگم
و باکسانیکه باتو اظهاردشمنى کردندخصومت نمایم
(درعوض) صبح وشام برتو مویِه میکنم
وبه جاى اشک براى توخون گریه میکنم
(زیارت ناحیه مقدسه)
اللهم انى اعوذ بک من قلب لا تخشع و عین لا تدمع ...
به تو پناه می برم از دلی که خاشع نمی شود و چشمی که نمی گرید
پ ن :
پدرم کلام تو را به گوشم خواند
که فرموده بودی
ما یک ملت گریه ی سیاسی هستیم ..
به نام خدایی که کربلا را آفرید تا ما وطن داشته باشیم .
اللهم الرزقنا شفاعه الحسین
یوم الورود ...
پ ن :
وقتی درصحنه حق وباطل نیستی
وقتی که شاهدعصرخودت نیستی
وشهیدحق وباطل جامعه ات نیستی
هرکجاکه خواهی باش
چه درنمازایستاده باشی
چه به شراب نشسته باشی
هردویکی است
دکتر شریعتی
چون عشق حرم باشد .. سهلست بیابان ها
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید
چون عشق حرم باشد سهلست بیابانها
پ ن :
به آیه های نور
که در قلب مادرم تابیدند
سوگند می خورم
که سر میگذارم به راه تو
تا لب هایم به کلمه مقدس نامت گویا شود
به یاریت...
که خود فرمودی
انا عند ظنی عبدی المومن