همچنان که این خانه چون سنگ تیپا خورده ای مهجور می ماند ..
من به گذرا بودن این سرای ملون می اندیشیدم .
چه روزها و ساعت هایی که در بحبوحه ی شرایط عرفی یک نوعروس این صفحه را جستجو میکردم و نبود ..
از دوری خانه ای مجازی دلتنگ می شوم و پروا نمیکنم از روزی که باید رخت از خانه ی این دنیا ببندم .
خوش به حال حافظ که می گفت :
" چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم "