" برای من ای مهربان , چراغ نه , چای نه , پاستای آلفردو بیاور ! "
پ ن : فقط برای روزگاران .
سحرم ...
دولت بیدار به بالین آمد !
زمانی غم لشگر انگیخته بود .
همانطوری که خواجه توصیفش را گفته
دستانش رنگین بود از خون ما
نه حالی برای من باقی بود .. نه ساقی ..
که بخواهیم بنیادش را هم براندازیم !
با یک گلایه ی مگویِ زیر لب , رسیدم به
" و جاهدوا فی الله حق جهاده "
خاطراتم آرام و آهسته جان گرفت..
" و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا ... " *
(If) کسانی که در را ه ما مجاهدت کنند , (then) آنها را به راه های مان هدایت می کنیم .
یک گزاره ی کاملا شرطی !
آدمی آرزو می کند ای کاش اول راه را نشان می دادند .. تا بعد در آن جهاد کند ..
پ ن :
صدایش زندگی را در وجودم جاری می کند ..
میگه : "شنیدم کارت به مشکل خورده ..
(If) اگه امیدوار باشی ,(then) خدا حتما کمکت می کنه .. "
بهت زده می شوم از ایمان و عقل کودکی !
* تصحیح شد .
مپرس حال مرا .. روزگار یارم نیست !
من :
دانشجوی کارشناسی ارشد
ترم آخر
پایان نامه معطل !
پ ن :
از کلیه ی همسایگان
وابستگان پدری و مادری
ایضاً سببی و نسبی
و تمام کسانی که از راه های دور و نزدیک ..
داخل و خارج
با فرستادن میل و مقاله و پیامک های تقویتی یاری گر
"من"
_دانشجوی کارشناسی ارشد ..
ترم آخر ...
پایان نامه معطل _
هستند , سپاسگزارم ...
پ ن :
این روزها که می گذرد
شادم !
این روزها که می گذرد
شادم .
که می گذرد
این روزها !*
شادم که می گذرد .
دعا بفرمایید , تا آخر بدوم !
* خدا رحمت کند قیصر را که شعرهای کودکی مان را سرود ..
احتمالا این بند را هم برای امروزمان سروده!
" چرا ما نمی توانیم در صلح, اهل جهاد باشیم... ؟ "
الف) چون "جهاد " را ندانسته ایم .
ب) چون سپاه تا دندان مسلح "دشمن " را نمی بینیم , دچار صلح انگاری شده ایم .
ج) چون نمی توانیم .
د چون " ما " نیستیم .
پ ن : یک خبری از کعبه می رسد تا تو می رسی .. تا من تمام می شوم .
و فی ایام دهرکم نفحاتُ ...
" لاَ یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ اَلْقَلِیلَ وَ لاَ یَسْتَکْثِرُونَ اَلْکَثِیرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی اَللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اِجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اِغْفِرْ لِی مَا لاَ یَعْلَمُونَ
از اعمال خویش چون اندک باشد ، ناخشنودند .. و چون بسیار باشد در نظرشان اندک نماید ... که اینان پیوسته خود را متهم میدارند و از آنچه میکنند بیمناکاند .. چون یکیشان را به پاکى بستایند ، از آنچه دربارهاش میگویند بیمناک میشود و میگوید که من خود به خویشتن آگاهترم و پروردگار من به من از من آگاهتر است ... اى پروردگار من ، مرا به آنچه میگویند مؤاخذت مکن ، مرا بهتر از آنچه می پندارند بگردان و گناهان مرا که از آن بی خبرند ، بیامرز ..."
خطبه ی همام .. امام علی علیه السلام ..
پ ن : و فی ایام دهرکم نفحات ! بدون شرح !