-
۱شهریور 1391
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 10:43
بچه ها اگر اتفاقی یک آپلود سنتر مطمئن شناسایی کردین منو خبر کنین . نمی خوم برای پیدا کردنش وقتی صرف کنید .عکس بعضی پست های گذشته محو شده و منم بعضی ها رو فراموش کردم .نمی دونم چه کارش کنم .عکسهایی که از ایران فروم آپلود شده بودن کمتر محو شدن .
-
۳۱ مرداد ۱۳۹۱
سهشنبه 31 مردادماه سال 1391 12:01
-
بهاریه
سهشنبه 31 مردادماه سال 1391 10:47
دیروز تلفنی به مامانجون تبریک عید را می گفتم . گفتند : "مادر انشاالله به حق علی سال خوبی داشته باشی " بزرگان عرفان و اخلاق شیعه رمضان را ماه حسابرسی و محاسبه ی یک ساله دانسته اند و عید فطر را اول سال سالک و آغاز سال بعد. جالب اینجاست که در این وادی هر چه بیشتر بندگی کنی رزق روحت بیشتر می شود . به خواندن و...
-
عید سعید فطر 1433
یکشنبه 29 مردادماه سال 1391 04:36
یار نادیده سیر، زود برفت ... بلبلی زار زار مینالید بر فراق بهار وقت خزان گفتم انده مبر که بازآید روز نوروز و لاله و ریحان گفت ترسم بقا وفا نکند ورنه هر سال گل دمد بستان روز بسیار و عید خواهد بود تیر ماه و بهار و تابستان تا که در منزل حیات بود سال دیگر,که در غریبستان ؟! پ ن : الوداع ای زمان طاعت و خیر
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 مردادماه سال 1391 01:25
و لیس لی احد سواک و لا لاحد اسئله غیرک ..
-
۲۸ رمضان الکریم ۱۴۳۳
جمعه 27 مردادماه سال 1391 01:52
سویــدای دل مـــن تــا قــیامت مباد از شوق و سودای تو خالی کجا ... پ ن : حرف هایی بود برای نوشتن که تاریخ آن گذشت و ما آمرزیده شدیم از قطعی شبکه .. آمرزیده شدنی ! حالا آنچه که حتما باید بنویسم این است که دیوان دلم به تعداد اشعار قلبی همه ی عزیزان ورق خورد و بقچه ای که پیش حضرت گستردم, به اندازه ی لباسهای همگی تان خالی...
-
۱۰ رمضان الکریم 1433
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 23:46
ماهیان ندیده غیر از آب پرس پرسان همی که " آب کجاست ؟ " - دو روز است این چمدان های کنار هال, حال برای من نگذاشته اند . اللهم نجِّنا من کل چمدان . - در حضرت کریم , تمنا ... ؟! چه واجب است! .. چه لازم است ؟! چه عجیب است . ضروریست . - دلم مسجد می خواهد . هیچ زیارتگاه دیگری انگار مسجد نمی شود .
-
۹ رمضان الکریم ۱۴۳۳
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 15:58
در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع !
-
9 رمضان الکریم 1433
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 02:00
پیش از ماه مبارک یک صبحی که شب قبلش را خییییلی بد خوابیده بودم و اصلا حال خوشی نداشتم بالاجبار راهی تهران شدم . در اتوبوس کنار دست خانمی نشستم که چهره ای بسیار آشنا داشت و خودش باب گفتگو را گشود و پرسید چهره ی شما برای من خیلی آشناست !! همین نقطه ی اشتراک ما شد و شاید تا امروز هم تنها همین نقطه ی اشتراک را داشته باشیم...
-
۴ رمضان الکریم ۱۴۳۳
سهشنبه 3 مردادماه سال 1391 13:06
بعضی حرف ها .. جمله ها .. به تیزی تبر می ماند .. دو شقه می کند روح را . یک سال گذشت از آن شبی که از حرم حضرت رضا بر گشته بودم و بابا قبل از گفتن خبر شهادت شهید عزیز ما پرسیدند : " وصیت نامه نوشته ای ؟ " و اگر چه یکی نوشته بودم و ناخودآگاه به طنز کشیده بود .. ناباوری مرگ در نظرم..معلومم شد . حالا .. گاهی که...
-
۳رمضان الکریم ۱۴۳۳
دوشنبه 2 مردادماه سال 1391 17:02
حبل الله المتین .. انگار میان دستهایت ایستاده ام و سایه ی دلپذیر خداوندگاریت بر سرم به ریسمان محکم ربوبیتت دست می یازم و امیدی جز به دست های تو ندارم .. رای آنچه تو اندیشی .. حکم آنچه تو فرمایی پس برای من نصیبی قرارده از تمامی آن خیرها که در این روز بر بندگانت نازل کرده ای ! پ ن : یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد...
-
۳۰ تیر 1391
شنبه 31 تیرماه سال 1391 16:42
صبح پنج شنبه عقربه های ساعت تازه از عدد هفت گذشته بودند که به مقصد تجریش سوار تاکسی شدم .با یک چمدان به عنوان همراه همیشگی . نسیم خنک صبحگاهی به صورتم می خورد .دخترخانم کنار دستی ام کاغذ آیت الکرسی همراهش را گذاشت روی کیفش و شروع کرد به خواندن . دلم از صبح برای کهف الشهدا بال بال می زد . چند بار مسیر را از میدان تجریش...
-
25 تیر 1391
یکشنبه 25 تیرماه سال 1391 21:12
لیت شعری این استقرت بک النوی* قرارمان این نبود عزیزم.می دانم . قرار نبود این ها را بنویسم . بیتاب شده ام اما . امروز چندین بار در دلم طوفان شده . نمی توانم ننویسم برایت که امروز چندین بار در دلم فریاد کشیده ام . چندین بار امروز دلم از فرط اشک بی تاب شده ست .. چندین و چند ها بار ضجه زده که از فیس بوک متنفر است.. از های...
-
جمعه 22 تیر 1391
جمعه 23 تیرماه سال 1391 01:46
موج با تجربه ی صخره به دریا برگشت . کمترین فایده ی عشق پشیمانی ماست ... پشیمانی از "خود" ؛ "من" . بازگشتن به سمت "او" ؛ " هو الاول و الآخر "
-
۲۱ تیر ۱۳۹۱
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1391 13:07
در من غزلی اینک دنبال تو می گردد .. خاطرش بود که چون به باغ گل رسد دامنی پر کند هدیه ی اصحاب را . افسوس که بوی گلش چنان مست کرد که ... پ ن : آقا جوان منتظرت پیر شد .. بیا ...
-
۲۰ تیر 1391
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 22:23
میخواستیم مشاعره کنیم . فاطمه گفت : " اول یه بیت در باره ی عشق بخون به شرطی که توش از عشق و اشک و آه و وصل و هجر و خط و خال و چشم و عشوه و حالت و درد و شیخ و سجاده و زهد و ریا و خم و می و مطرب حرفی نباشه " گفتم : " تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت . " مکث کرد . گفتم "...
-
۱۵ تیر 1391
پنجشنبه 15 تیرماه سال 1391 05:28
طلع البدر علینا ... ز پرده کاش برون آمدی چو قطره ی اشک که بر دو دیده ی ما حکم او روان بودی ... شیشه ای شده بودم که تاب سنگینی ذکر مصیبت را نداشت. تا اینکه تو آمدی ای ماه پیامبر رحمت .. و انگار کسی دست بر سر و رویم کشید و برای قلبم "والعصر" خواند.. و گره سفره ی رزق چشمهایم را.. به سور و شادمانی گشود .
-
۵ تیر ۱۳۹۱
سهشنبه 6 تیرماه سال 1391 00:38
ای سید ما ای مولای ما دعا کن برای ما
-
۴ تیر 1391
یکشنبه 4 تیرماه سال 1391 17:58
سلام حضرت دل بر سلام قرص قمر زمین که لطف ندارد .. از آسمان چه خبر ؟! پ ن : - تولدتان مبارک عزیزم ِ من . - قبل از همه ی اثاث کشی ها استرس دارم .. متناسب با سنگینی وسایل و طولانی بودن مسیر تا مقصد . حالا هم . برای دو روز دیگر .. با این وجود فکر می کنم چه خوب میشد اگر پیش از همه ی نقل و انتقال ها .. فرجه ای وجود می داشت...
-
۱ تیر ۱۳۹۱
جمعه 2 تیرماه سال 1391 00:51
" الهی، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم، تو از ما بگذر! الهی، عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد؟ ... " الهی نامه .علامه حسن زاده آملی
-
۳۰ خرداد 1391
سهشنبه 30 خردادماه سال 1391 18:50
و به انگشت نشان داد سپیداری ! رسیدم به دست های تو اما دستم نداد قوت بوسیدن شان .. مرا ببخش که دستانت را دیدم و نبوسیدم .. چه انتظار است جوانه ی تازه از خواب خاک برخاسته ای را وقتی با صلابت سایه ی سروی بلند رو برو می شود ؟! تو دست هایم را بگیر .. سرانگشتان من سست تر از پیرایه های درشت و زمخت این سال های گل آلودند ! دست...
-
۲۸ خرداد ۱۳۹۱
دوشنبه 29 خردادماه سال 1391 22:12
در عالم , دو رویی هیچ موجوداتی را عمیق تر از زن ها ندیده ام. همچنان که شیرین به رویت لبخند می زنند,خنجر شان را تا دسته در میان دو شانه ات فرو می برند .فی الحال گاهی افسوس می خورم که دوئل حتی در زمان خودش هم تنها میان مردها مرسوم بود .. چه استعدادهای شگرف در نشانه گیری و تیز بینی که در سطح حرف های پست زنانه باقی ماند و...
-
۲۸ خرداد 1391
یکشنبه 28 خردادماه سال 1391 22:10
احد در میم اح م د گشت ظاهر ... هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد ! هله پیوسته دل عشق ز تو شادان باد ! غم پرستی که تو را بیند و شادی نکند همه سرزیر و سیه کاسه و سرگردان باد. چونک سرزیر شود توبه کند بازآید نیک و بد نیک شود دولت تو سلطان باد نور احمد نهلد گبر و جهودی به جهان سایه دولت او بر همگان تابان باد ! گمرهان را ز...
-
۲۸ خرداد 1391
یکشنبه 28 خردادماه سال 1391 15:17
چند روز است به این فکر می کنم که موسی کلیم الله چه احساسی داشت آن لحظه که رسید کنار ساحل مواج نیل .. با آن وضعیت که بنی اسرائیل را شبانه حرکت داده بود .. سپاه فرعون هم فوج فوج ,همراه خودش..در پشت سر..هر لحظه نزدیک و نزدیک ترمیشد. نه می توانست قدمی پیش نهد و نه راهی برای بازگشت داشت .. زمان چگونه می گذشت تا لحظه ی نزول...
-
۲۷ خرداد ۱۳۹۱
شنبه 27 خردادماه سال 1391 14:46
از حرم اربابم .. نگو که دلتنگم . شیخ حر عاملی در کتاب اثبات الهداه می نویسد : " پیش از تشییع جنازه ی موسی بن جعفر علیه السلام جمعی خواستند اقامه ی شهادت کنند مبنی بر اینکه حضرتش به مرگ طبیعی از دنیا رفته ست .. شیعه ای فریاد برآورد که ائمه ی ما مرده و زنده شان تفاوتی ندارد .. پس کنار جنازه امام حاضر شد و او را به...
-
۲۶ خرداد ۱۳۹۱
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1391 05:43
ای آبشار نوحه گر از بهر چیستی ؟ چین بر جبین فکنده ز اندوه کیستی ؟ دردت چه درد بود که چون من تمام شب سر را به سنگ میزدی و می گریستی ؟ پ ن : ما را دلی ست بی خبر از رد و از قبول در کار عشق ما متحیر شود عقول...
-
۲۳ خرداد ۱۳۹۱
سهشنبه 23 خردادماه سال 1391 20:28
میقات تازه شد. دوستان نظرشون رو درباره عمومی شدن جلسه پنج شنبه صبح کهف اعلام کنند که آیا مایل هستند اولین جلسه با موضوع " نکات کاربردی در شخصیت شهید چمران برای زندگی امروز " در زمان یک هفته قبل (25خرداد) یا بعد (8تیر) از سالگرد شهادتشون برگزار شود یا نه ؟ نظر شخصییم اینه که موضوع جلسات عمومی متنوع باشد....
-
۲۲ خرداد 1391
دوشنبه 22 خردادماه سال 1391 11:31
این جدایی از "محمد" مشکل است .. به قلم سوگند .. گاهی نوشتن ناممکن می شود . ازدحام لحظه ها نبضم را کند کرده . بغض چنگ انداخته و نفس فکرم را به شماره انداخته. نمی دانم کدام فکر را کجای دلم بگذارم . تنها سکونم طنین کلمات آن مهربان امام می شود که فرمود : "چون حلقه های بلا سخت به هم آید .. گشایش به در آید...
-
۱۹ خرداد ۱۳۹۱
جمعه 19 خردادماه سال 1391 18:07
و یعلم ضمیر الصامتین ...
-
۱۶ خرداد 1391
سهشنبه 16 خردادماه سال 1391 22:25
تا اینجای روزگار دانسته ام که احساس غربت برای دو هنگام است ; اولی وقتیست که می خواهی از موطن خود راهی غربت شوی .. و ادامه دارد تا وقتی که به جایی برسی که وطنت نیست و از آن جا تا بعد ... دومی زمانی ست که می خواهی از غربت به وطنت بازگردی ... یا حتی زمانی که به وطن می رسی .. اما می دانی که ناگزیری از بازگشت و جلای وطن و...