میعاد

ان الله لا یخلف المیعاد

میعاد

ان الله لا یخلف المیعاد

۲۱آذر ۱۳۹۰

 

بحر خمینی هستم  ...

   

 
  

 

دلم نمی آید بحر طویل را بنویسم ... 

پ ن : فکر کن حال و حوصله چک میل نداشته باشی بس که اتلاف عمر می کنند ... 

 فکر کن از غریبی هیچ کس نباشد که نفست را بفهمد...  

بعد تازه برای خودت آزیترو و  سیتریزین و ازین نقل و نبات ها تجویز کرده باشی 

 و البته استراحت مجبوری  

بعد .. 

 امامه را بعد از ۹ سال توی فیس بوک پیدا کنی  

بعد از ۹ سال ...   

با پرچمی که برای عزای اباعبدالله علم کرده بود.

 

امامه را از سالی که فرزانگان را به سمت شریف پشت سر گذاشت یا شاید سال بعدش دیگر ندیدم .  همان موقع که ما تازه می خواستیم f=ma بخوانیم  

بعد از رفتن صدام رفته بود عراق . 

مدرک شریف را قبول نکرده بودند و دوباره در دانشگاه بغدادخوانده بود ! 

فوقش را تمام کرده بود . 

دلش گرفته بود و سنگین. 

 می گفت اینجا به یاس نزدیکترم تا به امید ! 

مردم اینجا حاضرند یک یهودی صهیونیست بالای سرشان باشد و امریکا هم تمام نفت را بمکد اما در آسایش زندگی کنند.  

می گفت مردم خسته اند از خفقان صدام  

و بدبین اند به بعثی های شیعه ای که  این چند سال با دست امریکا همه جا نفوذ کرده اند.  

خیلی حرف شنیدیم...  

 فکر کن  بعد از ۹ سال پکی از آنهایی را پیدا کنی که ترجمان ناگفته هایت بود گفته هایشان .. 

آنقدر بودن در این  مجاز بود که روحی دمید در جانم. 

  

پ ن : انگار باید میثاق را بست ؟!

 

پ ن :گفت قم هنوز همونجوریه ؟ 

گفتم بعضی آدم ها هر جا می رن غریب ان.  

وطن ندارن.

هیچ کجا همون جوری نیست.   

  

پ ن : علی جان امامه دختر خواهرم را به همسری بگیر که بر فرزندان من دلسوز و مهربان است

.

 

الهم انی اسئلک حبک 

و حب من یحبک ..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد