از دست چشمهای تو بین دو راهی ام ...
پ.ن : من خسته می شوم از رد شدن در امتحان هایت
تو خسته نمی شوی از فرصت های دوباره دادن ؟!
حاشا لوجهک الکریم ان تخیبنی !
در اندیشه ی این بودم که چرا اندیشیدن کافی نیست!قلبم خندید...سلام
من خسته ام از عبور غبارچشمهایم ...و آرامش سکوت
هر قدم که برمیدارم...هزار قدم با من می ایستی...اگر هزار قدم بردارم...دنیا به پایت می افتد...
در اندیشه ی این بودم که چرا اندیشیدن کافی نیست!
قلبم خندید...
سلام
من خسته ام از عبور غبار
چشمهایم ...
و آرامش سکوت
هر قدم که برمیدارم...
هزار قدم با من می ایستی...
اگر هزار قدم بردارم...
دنیا به پایت می افتد...