گندم خود را
به آسیای چشمان تو سپردیم ..
بی آنکه چشم در چشمت بدوزیم ..
سوگندبه همان نجوا که خواندی
انا اخترتک فستمع لما یوحی
.
.
دلخوش از ان بودیم
که تو نظاره گر بودی ...
...
اکنون که کشتزارها را
در هوای دستانت ..
رها کرده ایم
ایمن مان بدار
از تلاطم بادهایی که زمین گیرمان می کند ..
از وبلاگت دیدن کردم ممنون می شم اگر پا روی چشم ما بگذاری و از انجمن ما دیدن کنی
www.ariagame.fagig.com
منتظرت هستم