من تو را از لب ایوان تجلی ز خدا خواسته ام.
من تو را از سر سر شاخه ای از باغ بهشت
در بر طوس طراوت ز خدا خواسته ام ...
شبنم چهره ی خورشید به چشمان شبم می تابید .
من صبوحی زده و مست به سر منزل انس ..
و به قول سهراب
من چنان بی تابم که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت
بروم تا ته رود ..