از سیم خاردار
بر موج انفجار
اینک رسیده ست
زخمی ترین بهار
...
غیر از گدازه نیست
جز خون تازه نیست
این لکه های سرخ
بر روی شاخسار
...
از بوی نفت، گیج
بر پیکر خلیج
هر سو نشسته است
یک فوج لاشخوار
...
امواج بیم گشت
دُرّ یتیم گشت
در دامن عدَن
هر دُرّ آبدار!
...
آل سعود؟ نه
آل یهود...؟ نه
شیطان وحشی اند
این قوم نابکار
...
ای دست انتقام
وقت است از نیام
باری برآوری
طوفان ذوالفقار!
* محمد رضا ترکی