نه خود می رود آنکه جویای اوست
به لطفش کشان می برد مهر دوست
... و عشق,
دعای بزرگی بود, که نسیم در ادراک خُردمان نجوا کرد .
و ما ..
قاصدکان اشک ناکِ کوچکی
که با دم مسیحایی اش, دست از دامان "شاخه" شستیم ؛ از "زندگی" .
و امروز, گرچه رها و بی وطن
تمامی غربت هایمان را بر بال نسیم طی می کنیم
که به هوای او خفته و رفته ایم .
و به برکت او جوانه می زنیم بر خاک های سردِ دور .
که " بیمنه رزق الوری ".
پ ن : کوچه در کوچه قم زادگاه من است ...
...
کوچه در کوچه قم دیار من است
شهر ایل من و تبار من است
زادگاه من و مزار من است ...
من نه خود می رومُ او مرا می برد.....