هرکس به تماشایی رفته ست به صحرایی
صبح رفته بودم حرم .
به قصد زیارت قبور علما وارد صحن مسجد اعظم شدم.
صدای حضرت آقای مکارم از شبستان مسجد به گوشم خورد.
درس خارج می گفتند .
دلم رفت ...
دویدم پشت دیوار ایستادم که آقا را از پنجره های مشبک ببینم..
به چشم هایم می گفتم خیلی نگاه کنید .
نگاه به صورت عالم عبادت است .
صحنه های محوی از کودکی هایم جان می گرفتند .
درس آقای جوادی را دقیق در خاطر داشتم.
کمی جلوتر از مزار آقای مطهری ..نشسته بودم توی بغل بابا .
کاش یکی عکس می گرفت از آن لحظه .
یادم هست که گوش می کردم و هیچ نمی فهمیدم اما حوصله ام سر نمی رفت .
ا ارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار ؟!
سومین روز است که بدون لپ تاپ خودم تهرانم .
با هر سیستم دیگری کار می کنم احساس کسی را دارم
که با غریبه ی ناشناخته ای برای اولین بار دست می دهد .
نبودن یک شئ چنین غلیظ در کامم تلخ می شود .
حال ..
صنما بگذر از ما
که تو حی و حاضری
و به خدایان خرد و حقیر دل می بازم
تو شاهد و ناظری
و گام های گمراهی ام ماوای محبت صورتک های مصنوع تو را می جویند.
" یا حریم کعبه را بت خانه کن
یا صنم را بعد ازین یک دانه کن "
پ ن : این پست اصلاح شد .
کشته ی غمزه ی خود را به زیارت دریاب ...
بر سر کشته ی خویش آی و ز خا کش برگیر
پ ن : از مصرع ها که به هم وصل می کنیم ..
چه خوب نوشته است.
" ... تاریخ گذشته مان پر بود از جنگ های مفتضحانه، شکست های پیاپی، بخشیدن پیاپی خاک ایران، کم کردن و کم کردن مساحت مرز پرگهری که اکنون نقش گربه اش به ما رسیده بود. انتخاب با ما بود، می توانستیم آن را پاس بداریم یا اینکه بپذیریم برای دیدن دریاچه زیوار و آسیاب آبی دزفول و زیگوارت ، مهری در پاسپورتمان بخورد.ما انتخاب کردیم. با باکری و همت و باقری انتخاب کردیم. با بابائی و دوران و کاوه انتخاب کردیم. با شیرودی، کشوری، برونسی و یک دنیا جوان دوست داشتنی انتخاب کردیم. با خشت خشت خانههای ایلام و کرمانشاه و خوزستان انتخاب کردیم. .."
پ ن : قابل توجه تمام ملی گرایانی که در آن هشت سال آب توی دل شان تکان نخورد
و حالا بعضی هایشان با وقاحت تمام دایه ی دلسوزتر از مادر می شوند برای این مملکت !!
در حقیقت کسانی که اسلام را ارجح می دانستند, شرافت ملی این مملکت را تمام و کمال ارج نهاده اند .
پ ن : منبع
پ ن : پست جدید میقات مهمه .