و فی ایام دهرکم نفحاتُ ...
" لاَ یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ اَلْقَلِیلَ وَ لاَ یَسْتَکْثِرُونَ اَلْکَثِیرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی اَللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اِجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اِغْفِرْ لِی مَا لاَ یَعْلَمُونَ
از اعمال خویش چون اندک باشد ، ناخشنودند .. و چون بسیار باشد در نظرشان اندک نماید ... که اینان پیوسته خود را متهم میدارند و از آنچه میکنند بیمناکاند .. چون یکیشان را به پاکى بستایند ، از آنچه دربارهاش میگویند بیمناک میشود و میگوید که من خود به خویشتن آگاهترم و پروردگار من به من از من آگاهتر است ... اى پروردگار من ، مرا به آنچه میگویند مؤاخذت مکن ، مرا بهتر از آنچه می پندارند بگردان و گناهان مرا که از آن بی خبرند ، بیامرز ..."
خطبه ی همام .. امام علی علیه السلام ..
پ ن : و فی ایام دهرکم نفحات ! بدون شرح !
این مطلب را در آن وبلاگ دیگر دیدم، آمدم کامنت بگذارم.
فضای ذهنی عدم اختلاط مانعم شد.
ولی برای شما میگویم.
خیلی خیلی خیلی... (شوق محض! اشک! برایش لغتی ندارم!)
اگر اخلاص مستدام باشد، اگر این روح حاکم باشد...
خدا وکیلی همین ها «اصل مطلب» نیست؟ نه که اینگونه شوی،
حتی اگر به تماشا نشستن چنین فردی قسمتم شود، کوه و بر و دشت و دمن را میخواهم چه کنم؟ تفریح و تنوع به چه کارم می آید.
آنان که نه مثل حقیر یک دم غرق این نکته، یک دم غرق آن نکته اند. بل آنان که یگانگی را میبینند، چشم به وحدت دارند و دستی در کثرت....
به قول استاد بهرامی ما کتاب زیاد میخوانیم. اما از کتاب وجود خودمان غافلیم که چه حرف ها ندارد.
آن شعری که نوشته بودید، «با هز چه رود نام تو را میتوان سرود» زنگ صدای حاج آقا بهرامی شده برایم و ...
خدایا ما را از اهالی «اصل مطلب»، متوجه دائم به «اصل مطلب» و رشد یافته در فضای «اصل مطلب» و پیش رونده در آن بگردان!
خدایا ما را از اهالی «اصل مطلب»، متوجه دائم به «اصل مطلب» و رشد یافته در فضای «اصل مطلب» و پیش رونده در آن بگردان!