زنده شود
هر که پیش دوست بمیرد ...
" این روزها چه روزهای با عظمتی بود ؛
موسی به طور می رفت ..
فاطمه به خانه ِ علی ..
ابراهیم با اسماعیل به مذبح ..
محمد با علی به غدیر ..
و حسین با تمام هستی اش به کربلا .. "
من ایستاده ام نگران ...
مبهوت کسانی که همه به قربانگاه می روند
پ ن :حتی خیال نای اسماعیل خود را ..
همسایه با تصویری از خنجر نکردیم ... !
حسن تو کنایه ای به کنعان می رد
در نای تو نبض عید قربان می زد
دریای دلت ساحل اطمینان بود
آرامش تو طعنه به طوفان می زد